جستجو
-
۳تصویر
صلح نامه بیگم خانم و همسرش، ۱۳۲۱ ق
شامل سه سند: ۱- هبه نامه و وصیت نامه بیگم خانم، دختر میرزا عبدالحسین، با همسرش، معتمدالسلطان اسکندرخان یاور مشهور به حاجی خان، در خصوص تمام مهریه اش نقدی و جنسی و جهیزیه در عوض یک طاق شال امیری و ده منات نبات. همچنین در همان مجلس بیگم خانم همسرش را در خصوص ثلث ماترک خود برای انجام تکالیف شرعی وصی شرعی خود قرار داده است؛ ۲- صلح نامه معتمدالسلطان اسکندرخان یاور مشهور به حاجی خان با همسرش بیگم خانم، دختر میرزا عبدالحسین، در خصوص تمام خمس املاک خود از قریه چیبنی و دو دانگ از قریه آق داغ سفلی و نیم دانگ و یک سی از زاویه و دنقوران یک دانگ و یک پانزده در عوض یک جفت جوراب الوان و سی مثقال نبات که...
-
۱تصویر
صلح نامه سکینه سلطان خانم و مادرش گوهرتاج خانم، ۱۳۲۲ ق
سکینه سلطان خانم، دختر عبدالعلی خان سلطان، نیم دانگ ملک از شش دانگ قریه آقداغ سفلی را در عوض مبلغ پنج تومان رایج قران جدید ۴۸ نخودی وزناً و دو هزار خرجاً و مبلغ چهارصد و بیست تومان نقد در عوض یک طاقه شال امیری به مادر خود، گوهر تاج خانم، با شرط اختیار فسخ منتقل کرد.
-
۱تصویر
قرار بعد از طلاق خدیجه بگم خانم، ۱۳۲۴ ق
قرارداد میان علویه خدیجه بگم خانم، دختر حاجی سید علی خویی، با همسرش، حاجی احمد خویی، مبنی بر این که بعد از طلاق و تمام شدن عدهاش تا زمان رفتن به خوی در خانه حاجی احمد بماند و هر ماه مبلغ یازده تومان قران جدید از بابت خرج و مصارف یا کرایه خانه به حاجی احمد بدهد. همچنین بابت استفاده از لباس چیت، شال حریر، اسباب طلا، هر ماه شش هزار دینار با پول توتون پرداخت کند. وقت رفتن به خوی، خدیجه بگم خانم باید تمام لباسها و اسباب طلاها را با اجرت هر قدر که باشد از قرار ماهی پانزده تومان حساب کرده پرداخت کند.
-
۱تصویر
میرزا حسن رشدیه و خانواده
عکس گروهی که روی عکس نام افراد نوشته شده است: ردیف پشت از راست (ایستاده): جمال الدین خان، شمس الدین خان، کاوه، [ناخوانا]، مسیو [ناخوانا]، نظام الدین، و [ناخوانا]؛ ردیف وسط از راست (نشسته): کودک (ناشناخته)، [ناخوانا]، مهین بانو، (ناشناخته)، حاج میرزا حسن رشدیه که کودکی در بغل دارد، دکتر رشدی، خانم دکتر [رشدی؟]، شهناز خانم، و کودک (ناشناخته)؛ ردیف جلو از راست (کودکان): [ناخوانا] خانم، سعید خان، [ناخوانا] خانم، فریدون خان، ثمره خانم، و هوشنگ خان.
-
۱تصویر
نامه از حبیب الله
نامه حبیب الله خطاب به برادر عزیز مکرم؛ درخصوص فرستادن مقداری اشیاء خانه (شامل رختخواب، گلیم، و ...) به مخاطب از طریق قلی بیگ؛ درخواست برای اجاره یک دست [ناخوانا] مناسب؛ ابلاغ سلام به صبیههای مظفر لشکر [منتصر لشکر؟] و علیه عالیه مشهدی خانم؛ فرستادن چهل و پنج من آرد از طریق پسر مشهدی عبدالعلی به مخاطب که کرایه حمل بار شش تومان قرار گذاشته شده است.
-
۲تصویر
نامه به خواهر
خطاب به همشیره، قدردانی از محبت خواهر بابت فرستادن چای و ماهوتی، سوغاتی تبریز، و اینکه در مقابل برای او همراه نامه یک طاقه شال ترمه میفرستد تا با آن لباس تهیه کرده و به این صورت همیشه به یاد نویسنده باشد؛ پشت نامه مهر دارد.
-
۲تصویر
نامه به عمید لشکر
خطاب به معتمدالسلطان نورچشمی عمید لشکر، احتمالا از طرف منتصرلشکر؛ در خصوص فرستادن گندم به منظور فروختن برای خرجی و همچنین مقداری برای آقای سرهنگ، ارسال سلام به حمیدالسلطان، درباره فرستادن آرد، و تفاوت هزینه آرد کردن گندم، سفارش درباره دقت در جابهجا کردن اشیاء خانه و آوردن اشیائی که صورتشان را نوشته است، شامل مواد خوراکی (پیاز، تخم آلبالو، برگ مو و سبزی دلمه، زنجبیل، دارچین، فلفل، رازیانه، تخم گشنیز، زیره کرمان، خولنجان و سورنجان)، پارچه و لباس (چیت آستری، ابریشم شرابی، دکمه، دستکش سفید زنانه، پوتین برای محمد)، اسباب خانه (زیر سماور، کماجدان، آینه کوچک)، و ابزار نوشتن و مشق بچهها (کاغذ،...
-
۳تصویر
نامه به عمید لشکر
پاکت با مهر حمید [حمیدالسلطان؟] خطاب به عمید لشکر، سررشتهدار فوج قهرمانیه در قریه پیک، و به تاریخ ۴ صیام [رمضان]؛ نامه [مادر عمید لشکر؟] خطاب به نورچشما فرزند مکرما، به تاریخ ۱۸ ج ۲ [جمادی الثانی] که محتوای آن به شرح زیر است: اشاره به دریافت نامه مخاطب از قریه پیک و ابراز نگرانی درباره ناخوشی او؛ در باب فرستادن براتها از طریق اسمعیل کدخدای کردالو متعلق به حاجی میرزا علینقی؛ درخواست از مخاطب برای دادن خبر سلامتیش؛ ابلاغ سلام بیوک خانم، راضیه، و حمید؛ در باب وجهی که عمید لشکر فرستاده بوده و پرداخت طلب کربلایی حسن و سؤال از مخاطب درباره مرابحه سی تومان؛ درخواست فرستادن آرد و هدیه برای...
-
۲تصویر
نامه منتصر لشکر به عمید لشکر
نامه خطاب به نورچشمی عمید لشکر [میرزا ابوتراب]، با مهر و امضای منتصر لشکر، که محتوای آن به شرح زیر است: اشاره به دریافت نامه مخاطب از طریق مشهدی بیرامعلی؛ صدور براتها در چهاراویماق؛ در خصوص اینکه پول ندارد و اینکه مخاطب به تدبیر نویسنده عمل نکرده و به تبریز رفته است؛ بیست روز تمام در ولی حسن ناخوش بستری بوده؛ دو روز است به احمد آباد آمده، قصد دارد نزد صولة السلطنه رفته و بگوید سرگردان است و محل سکنا ندارد و تبریز هم به جز صدمه ثمری ندارد؛ فرستادن پنج خروار و دو من گندم از ولی حسن و خواسته آن را فروخته کرایه را بدهند و باقی را خرج کنند و گلایه از گرانی کرایه و ارزانی گندم؛ آمدن امینالشرع...
-
۲تصویر
نامه، ۱۳۱۹ ق
شامل اشاره به ورود در تاریخ دوشنبه سیزدهم ماه و رسیدن اسباب سفر، سپردن بزها به قنبر برای رساندن به اسدالله خان یاور، بردن اسبها، دستورالعمل به بیرامعلی برای دادن یک ماه کاه و یونجه رعیت ورقه و محاسبه روزی یک من جو بابت اجاره ورقه، سؤال در خصوص قراء خلیفه کندی و ولی حسن، درخواست از وثوق لشکر برای گرفتن تصدیق از دفتر و تحویل به امین دربار پیشکار امین الدوله برای صادر شدن حکم و نشان دادن آن به هاشم خان حاکم هشترود، دستور به رعایای خلیفه کندی برای حمل غله به تبریز، توقع میرزا کوچک وزیر هشترود برای گرفتن ده کله قند، ملاقات نویسنده و وثوق لشکر با آقا میرزا محمدخان و دیدار با حاجی مشیر لشکر برای...